در رمان هری پاتر و زندانی آزکابان، هری خبر فرار فردی به نام سیریوس بلک از زندانی به نام آزکابان را می‌شنود و متوجه می‌شود این فرد، در کشته‌ شدن پدر و مادرش نقش داشته است. آزکابان، مخوف‌ترین و امن‌ترین زندان جادوگران است که توسط موجوداتی به نام مجنون‌گر نگهبانی می‌شود. سیریوس بلک، اولین زندانی‌ایست که توانسته از این زندان فرار کند و چون بسیاری باور دارند او به‌دنبال هری پاتر است، مجنون‌گران بسیاری را به هاگوارتس می‌فرستند تا در صورت مشاهده، او را دوباره دستگیر کنند. در اینجاست که هری با این موجوداتِ وحشت‌آور مواجه می‌شود که گویی از نیروی حیات دیگران تغذیه می‌کنند و سرمایی غیرقابل‌تحمل آن‌ها را احاطه کرده است. هری، ران و هرماینی با هم تلاش می‌کنند سیریوس بلک را پیدا کنند و او را به دست مأمورین و نگهبانان برسانند. ولی به‌نظر می‌رسد، سیریوس پیوندی ناشناخته با هری و گذشته‌اش دارد و رازهایی را در مورد خانواده‌اش می‌داند که کسی از آن‌ها اطلاعی ندارد.